واژگار

inlaying

انگلیسی
inlay (v.) 1590s, "insert in or into," from in (adv.) + lay (v.). As a noun, "that which is inlaid" (especially for ornamental effect), from 1650s. Related: Inlaid.

inlaying1

نشاندن قطعات کوچک و هندسیِ استخوان و عاج و چوب و فلز در نقشی هندسی برای تزیین اشیای گوناگون، از قلم‌دان و صندوقچه تا در و پنجره
-
«واژه‌نامه‌ی معماری جهان اسلام»

inlaying2

هنرِ نشاندن جواهر یا دیگر مواد قیمتی در دل ماده‌ای دیگر چون چوب
«واژه‌نامه‌ی معماری جهان اسلام»