واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
بازارگاه
فارسی
؛
اسم
{ معادل }
en
marketplace
2
مکان موقت یا دائم برای دادوستد، به ویژه کالاهای محلی، در فضای باز، معمولاً با معماری سبک یا خودرُو
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
بازارچۀ خوداشتغالی لالهی تهران نمونهی بازارگاه است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
market place
2
نوعی از بازار (۲)، که فضایی است باز در گشادگی خیابان یا در مرکز روستا، محله، یا شهر که در آن خیمهها و دکههایی برای خریدوفروخت برپا میکنند
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
برخی از بازارگاهها موقت و برخی از آنها دائمی است؛ اما معماری آنها معمولاً سبک است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»