واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
نورگیر
فارسی
نورگیر
۱
{ معادل }
en
light
3
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
skylight
روزنی در سقف، یا قسمت فوقانی دیوار، برای نورگیریِ طبیعی
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
چهرهی بیرونی بنای موزهی هنرهای معاصر تهران وامدارِ شکل نورگیرهای آن است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
eye
1
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
نورگیر
۲
{ معادل }
en
louvres
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
کِرکِره