واژگار

حرم

فارسی
«فرهنگ مرزبان - معروف»
«فرهنگ مرزبان - معروف»
«فرهنگ مرزبان - معروف»
مقدس‌ترین فضا، یا قسمتی از فضا، در بناهای دینی که مؤمنان حرمت آنجا را بیشتر پاس می‌دارند و ورود بدان‌جا آداب و شروط و محرّماتی دارد؛ مانند صدر کلیسا، نمازگاه مسجد، حریم قبر و ضریح در مقبره‌ی اولیا
The tourists are forbidden to enter the sanctuary of the temple. ورود جهانگردان به حرم معبد ممنوع است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
هر مکانی که به جهتی، آن را پاس بدارند و برخی از فعالیت‌ها در آن ممنوع باشد؛ مانند حرم معبد یا حرم پادشاه
-
«واژه‌نامه‌ی معماری جهان اسلام»
مترادف است بافا درون‌خانه
مترادف است بافا جایگاه مقدس