واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
نقشمایه
فارسی
{ معادل }
en
motif
1
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
motif
1
عنصر اصلی و قابل تشخیص نقش و طرح که غالباً تزیینی است و در درون یک نقش، یا در نقشهای متعدد، تکرار میشود
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
گل شاهعباسی از نقشمایههای اصلی در انواع هنرهای سنتی ایران است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
فا
گُله
مترادف است با
فا
نگاره
۱