واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
theatre
انگلیسی
theatre
1
{ معادل }
فا
تماشاخانه
نیوشگاه ویژهی اجرای نمایش، که ممکن است اتاق، تالار، یا بنایی مستقل باشد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
سالن تئاتر شیروخورشید تبریز، از قدیمترین تماشاخانههای ایران، در سال ۱۳۶۰ تخریب شد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
ع
مسرح
«معجم علی ثوینی»
{ روابط }
مترادف است با
en
playhouse
theatre
2
{ معادل }
فا
پلهتالار کوچک
معمولاً در مراکز آموزشی، نوعی پلهتالار برای برگزاری کلاس و دیگر جلسات آموزشی و سخنرانی
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
معمولاً هر دانشکدهی پزشکی دارای دستکم یک پلهتالار کوچک برای آموزش جراحی از طریق تماشای عمل جراحی است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
theatre
3
{ روابط }
مترادف است با
en
operating suite
مترادف است با
en
operation suite
مترادف است با
en
operating room
مترادف است با
en
operating theatre