واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
خانک
فارسی
{ معادل }
en
suite
مجموعهای از اتاقهای مرتبط و واقع در یک آشکوب که واحدی مستقل برای اقامت، سکونت یا کار تشکیل دهند
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
خسرو هر وقت که با خانوادهاش به اهواز میرفت، در خانکی در هتل پارس اقامت میکرد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»