واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
رگچین
فارسی
رگچین
۲
{ معادل }
en
coursed
طرز چیدن آجر یا قطعاتِ سنگ به نحوی که سطح بزرگتر آنها روی هم قرار گیرد و سطح باریک آنها دیده شود
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
-
“
«واژهنامهی معماری جهان اسلام»
رگچین
۱
{ معادل }
en
bond
1
رگچین در بنّایی
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
course
1
در بنّایی، ردیف افقی آجر یا سنگچین و مانند آن.
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
masonry bond
رگچین (آجر و سنگ و مانند آن)
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
layer
1
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ روابط }
مترادف است با
فا
رج
مترادف است با
فا
لایه
۱
مترادف است با
فا
چینه
۱