واژگار

mezzanine

انگلیسی
1711, "a low story between two higher ones in a building," from French mezzanine (17c.), from Italian mezzanino, from mezzano "middle," from Latin medianus "of the middle," from medius (from PIE root *medhyo- "middle"). Sense of "lowest balcony in a theater" recorded by 1913.

mezzanine1

اشکوبی معمولاً کوچک‌تر در میان کف و اشکوب اوّل.
«فرهنگ مرزبان - معروف»
اگر قسمتی از یک آشکوب را با زدن سقفی به دو قسمت کنند، آشکوب بالایی را میان‌آشکوب گویند
در برخی از دکان‌ها، با زدن کمرپوش، میان‌آشکوبی برای استراحت فروشنده ساخته‌اند. زبررواق در تماشاخانه‌ها معمولاً میان‌آشکوب است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«معجم احمد محمد عيسي»
«معجم عفيف البهنسي»
عناصر سازه‌ای یا تزیینی واقع در ارتفاع نیم‌طبقه
«واژه‌نامه‌ی معماری جهان اسلام»
مترادف است باen entersole
مترادف است باen intersole
مترادف است باen entresol1

mezzanine2

پنجره‌ی کوچکی که درازای آن به‌طور افقی قرار گیرد و از ارتفاع قائم آن بسی بیشتر باشد.
«فرهنگ مرزبان - معروف»