واژگار

برج

فارسی

برج۲

نوعی بنای بلندبالا با تناسبات عمودی بسیار کشیده به‌نحوی که جلوه‌ی برج (tower) داشته باشد
در شهرهایی که زمین گران‌قیمت است، تمایل به ساختن برج بیشتر است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است بافا آسمان‌سای
مترادف است بافا آسمان‌خراش

برج۱

«فرهنگ مرزبان - معروف»
هر بنای مستقل، یا جزئی از بنایی دیگر، که تناسبات آن قویاً قائم باشد؛ یعنی ارتفاع آن بیشتر از طول و عرضش باشد.
معیار تشخیص برج معیاری شکلی و مبتنی بر تناسبات آن است؛ اما گاهی بناهایی را هم که کارکردی شبیه برج دارد، گرچه آن تناسبات را نداشته باشد، برج خوانده‌اند؛ مانند برج آزادی تهران. گاهی بلندی برج ناشی از پایه‌ی طبیعی آن، مثلاً کوه یا تپه‌ای است. بنای بلندبالا، دکل، منار، مناره، و میل انواعی از برج است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است بافا قلعه
مترادف است بافا دژ