واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
سردر
فارسی
سردر
۱
{ معادل }
en
portal
1
در، دروازه، یا درگاهی شاخص و مزین و چشمگیر که درآیگاهِ اصلی بنا یا محوطه باشد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
سردر بازار قیصریه در ضلع شمالی میدان نقش جهان، روبهروی سردر مسجد جامع عباسی، قرار دارد. در ایران «سردر» متداولتر است و در افغانستان و تاجیکستان «پیشطاق».
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
gateway
1
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
porch
2
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
gate
3
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
فا
پیشطاق
سردر
۲
{ معادل }
en
frontispiece
2
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
frontpiece
«فرهنگ مرزبان - معروف»