واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
چشمهبندی
فارسی
{ معادل }
en
bay
7
نظام و طرز انتظام چشمهها
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
شاخصهی چشمهبندی در بازارهای نواحی مرکزی ایران نورگیرهای مکرر وسط طاقهاست؛ بهطوری که هریک از آنها نمایندهی یک چشمه است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»