واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
صومعه
فارسی
صومعه
۲
{ معادل }
en
cell
3
[در خانقاه] حجره یا خانهای بسیار کوچک برای عزلت و چلهنشینی و اعتکاف
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
چلهخانهی مزار شاه نعمتالله ولی در ماهان از معروفترین چلهخانهها در معماری ایران است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
فا
چلهخانه
صومعه
۱
{ معادل }
en
hermitage
1
محل عزلت گرفتن و اعتکاف راهب و زاهد و صوفی تارک دنیا، که ممکن است خانه یا کلبه یا حجرهای باشد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
جذابترین قسمت رمان پدر سرگی تالستوی قسمتی است که به زندگی پدر سرگی در صومعه اختصاص دارد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
فا
دِیر