واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
مزار
فارسی
{ معادل }
en
sepulcher
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
sepulchre
1
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
mausoleum
آرامگاه مجللِ حاوی یک یا چند گور
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
مزارها معمولاً زیارتگاه خانوادگی و قومی، ملی، یا دینی است. مزار شاه نعمتالله ولی در ماهان در طی پنج سده شکل گرفته و توسعه یافته است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
sepulchral chapel
نوعی از مزار(mausoleum) که اعیان اروپا، بهویژه در جهان آلمانیزبان، برای مدفن خود یا خانوادهشان میساختند
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
نمونهی مشهور مزار در اروپا مزار وورتمبرک (Württemberg Mausoleum)، واقع بر تپهای به همین نام در نزدیکی اشتوتگارت، است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
فا
مرقد