واژگار

shaft

انگلیسی

shaft3

در معماری اروپای قرون وسطا، پیلک (engaged column) یا ستون‌مانندی کوچک که به ستون و پایه و مانند اینها چسبیده است
در معماری گوتیک، ستونک معمولاً امتداد بصریِ تویزه‌ای در طاق است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

shaft1

فضایی چاه‌مانند در بناها و محوطه‌ها برای حرکت آسان‌بر، مجاری تأسیسات، تعمیر تأسیسات، عبور هوا، و مانند اینها
چاهه اقسامی دارد که در تداول فارسی، هریک از آنها به نامی جداگانه خوانده می‌شود.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«معجم احمد محمد عيسي»
«معجم عفيف البهنسي»
تنه/ بدنه/ ساقه‌ی منار و مناره و ستون
«واژه‌نامه‌ی معماری جهان اسلام»
مترادف است باen tige
مترادف است باen well1
مترادف است باen lift shaft
مترادف است باen drum1
مترادف است باen well3
مترادف است باen lift well

shaft2

از روی پاسنگ تا زیر سرستون
«فرهنگ مرزبان - معروف»
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen trunk1
مترادف است باen vivo
مترادف است باen column shaft

shaft4

«فرهنگ مرزبان - معروف»
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen lift shaft

shaft5

مجرای قائم دودرو
«فرهنگ مرزبان - معروف»

shaft6

«فرهنگ مرزبان - معروف»