واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
پیشانی
فارسی
{ معادل }
en
entablature
بدنهی قائم و بدون پنجره از بالای ستونها تا لبهی بام (معماری یونان باستان)
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
spandrel
3
fr
écoinçon
3
de
spandrille
3
de
bogenzwickel
3
در نما، سطح میان کف پنجره و نعلدرگاه (lintel) پنجرهی طبقهی پایین آن
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
در نمای ساختمان بانک مرکزی ایران در تهران، پیشانیها شیشهای است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
{ معادل }
en
entablature
اسپر یا پیشانی در معماری
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ معادل }
en
fascia
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
اِسپَر
مترادف است با
فا
لببند
مترادف است با
فا
پیشِرو