واژگار

basin

انگلیسی

basin3

ناحیه‌ای که در آن چینه‌ها یا لایه‌های سنگ از اطراف به جانبِ یک نقطه‌ی مرکزی متمایل است
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»

basin1

«معجم احمد محمد عيسي»
«معجم عاصم محمد رزق»
«معجم علی ثوینی»
مصنعه؛ برکه‌ی مصنوعی؛ مخزن آب در بیرون شهر
«واژه‌نامه‌ی معماری جهان اسلام»
تمام پهنه‌ای که آب آن به رودی می‌ریزد
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است باen reservoir
نوعی/مظهری است ازen building type

basin2

«فرهنگ مرزبان - معروف»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»