واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
میل
فارسی
میل
۲
{ معادل }
en
milestone
هر برج، قطعه سنگ، صفحه، یا ستون کوچک، از هر جنس، که آن را در کنار جاده گذارند تا فاصلهی بین دو نقطه ــ مثلاً دو شهر ــ را نشان بدهد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
واژهی میل لزوماً بر واحد مسافت یک میل وفق نمیکند و ممکن است کمتر یا بیشتر از آن باشد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
minaret
3
نوعی از منار که نشان راه باشد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
[عمروبن لیث] هزار رباط کرد و پانصد مسجد آدینه و مناره کرد، دونِ پلها و میلهای بیابان (تاریخ سیستان).
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
guide post
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
سنگِ نشان
مترادف است با
فا
نشان راه
میل
۱
{ معادل }
en
bar
1
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ روابط }
مترادف است با
فا
میله
مِیل
{ معادل }
en
rake
شیب در بام، شیروانی، پلکان
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
tilt
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
pitch
3
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
شیب