واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
عامل
فارسی
{ معادل }
en
agent
1
عنوان عام برای همهی کارگزاران معماری، از کارفرما و بانی و واقف گرفته، تا معماران و مهندسان و مجریان و کارگران
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
در تاریخنویسی معماری، به عاملان معماری کمتر پرداختهاند.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
factor
1
هر نوع علتی که موجب پیدایش اثر یا نتیجهای میشود
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
عامل رطوبت، نور یا گرما در رویش گیاهان
“
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
سازه
۴