واژگار

خرج

فارسی

خرج۱

انرژی‌ای که به یک ماشین یا یک دستگاه داده می‌شود، به‌منظور ذخیره کردن (مثلاً در باطری برق یا تبدیل) و عموماً برای بازگرفتن مقدار معتنابهی از آن
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است بافا درداده۱
مترادف است بافا نیروی مصرف‌شده

خرج۲

باروت و چاشنی
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»