واژگار

خانَک

فارسی

خانَک۲

۱. در روم باستان، معبدی کوچک، به‌صورت محرابی عمیق با سنتوری و ستون در درون بنایی بزرگ‌تر، که در آن بت می‌نهادند و در پیش آن نیایش می‌کردند. ۲. توسعاً، هر معبد یا بنا یا خانه‌ی کوچک ۳. اختصاصاً، ساخته‌ای خانک‌مانند بر روی مزار منسوب به عیسی (ع) در کلیسای رستاخیز در بیت‌المقدس
نیای جاپیکره و طاقچه‌ی شریف و روزن قاب‌دارْ خانک‌های روم باستان است.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

خانک

مجموعه‌ای از اتاق‌های مرتبط و واقع در یک آشکوب که واحدی مستقل برای اقامت، سکونت یا کار تشکیل دهند
خسرو هر وقت که با خانواده‌اش به اهواز می‌رفت، در خانکی در هتل پارس اقامت می‌کرد.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»