واژگار

معمارانه

فارسی
منسوب یا موصوف یا مضاف به معمار و پیشه‌ی او
او همه‌ی مهارت‌های معمارانه‌اش را در این طرح به‌کار بسته است. او به جهانْ معمارانه می‌نگرد. ساختن مسجد جامع عباسی به معماری استاد علی‌اکبر اصفهانی به پایان رسید. لوئیز مامفورد از برجسته‌ترین ناقدان معماری بود.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»