واژگار

معماری

فارسی

معماری۲

منسوب یا موصوف یا مضاف به معمار و پیشه‌ی او
او همه‌ی مهارت‌های معمارانه‌اش را در این طرح به‌کار بسته است. او به جهانْ معمارانه می‌نگرد. ساختن مسجد جامع عباسی به معماری استاد علی‌اکبر اصفهانی به پایان رسید. لوئیز مامفورد از برجسته‌ترین ناقدان معماری بود.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

معماری۱

معماری از جهت زیبایی و تناسب و رفاه.
«فرهنگ مرزبان - معروف»
هنر و علم و رشته‌ی طراحی و ساختن بناها و سبک و شیوه‌ی آن
۱. انتقال آموزش معماری از کارگاه به دانشگاه در دوران مدرن موجب دگرگونی ماهوی آن شده است. ۲. معماری مناطق مرکزی ایران عمدتاً خشتی و آجری است. ۳. معماری ایران در نیمه‌ی دوره‌ی صفویان به اوج رسید.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است بافا معماری هنری