واژگار

الگو

فارسی

الگو۲

نمودار یا نمونکی از طرح اصلی که سازنده آن را پیش چشم قرار می‌دهد و شیء را از روی آن می‌سازد
در ساختن نمونک بناها با مواد گران‌قیمت، گاهی ابتدا الگوی آن را با مواد ارزان‌تر، مانند گچ، می‌سازند.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

الگو۱

«فرهنگ مرزبان - معروف»
طرز انتظام، ساختار و سبک و روشی در ساختن بناها و شهرها و نقش‌ها که مقبولیت یافته و تکرار شده باشد؛ مانند الگوی ایوان، الگوی ساباط، و الگوی نورگیر موزه.
به نظر کریستوفر الکساندر، شهرسازی و معماری پیشامدرن در همه‌ی جهان زبان‌هایی بود ساخته از الگوهای آزموده‌ی فضایی و رفتاری.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«واژگان پایه‌ی کنوانسیون میراث جهانی»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است بافا سرمشق
مترادف است بافا نمونه
مترادف است بافا نمودار۱
مترادف است بافا نموگرام
مترادف است بافا آباک