واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
geometric motif
انگلیسی
geometric motif
1
{ معادل }
فا
نقشمایهی هندسی
نقشمایهای عمدتاً متشکل از خطوط و شکلهای هندسی
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
در دورهی قاجاریان، نقشمایههای هندسی در کاشیکاری احیا شد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
geometric motif
2
{ معادل }
فا
گره
نوعی از نقشمایهی هندسی که در هنرهای سنتی ایران متداول است
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
در بیشتر آثار معماری سنتی ایران میتوان نمونهای از گره یافت؛ از کاشیکاری و گچبری گرفته تا گرهچینی پنجرهها.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»