واژگار

میدان ورزش

فارسی
جایگاه اجرای مسابقات قهرمانی در میان، با نشیمنگاه‌های پلکانی به دورش
«فرهنگ مرزبان - معروف»
میدان سرگشاده‌ی ورزش که در روم باستانی عموماً به شکل بیضی ساخته می‌شد
«فرهنگ مرزبان - معروف»
میدان ورزش به‌شکل گرد یا بیضی با جایگاه پلّکانی برای تماشاگران
«فرهنگ مرزبان - معروف»
محوطه‌ی محصور برای مسابقات و نمایش‌های ورزشی و تفریحی که گرداگرد آن نشینگاه‌هایی است.
زمین فوتبال نمونه‌ی بارز میدان ورزش است؛ اما به صحنه‌ی کشتی و مشت‌زنی و مانند اینها نیز میدان ورزش می‌گویند. در میدان ورزش‌های رزمی و باستانی، به زمین وسط میدان ورزش، که نسبت به پیرامونش گود است، «گود» می‌گویند.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»