واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
استادکار
فارسی
{ معادل }
en
artisan
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
magistra
عنوان استاد صنایعدستی در قرونوسطا
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
craftsman
1
کسی که به عملی اشتغال دارد که نیازمند چربدستی و مهارت بسیار است
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
تاریخ معماران را میتوان چون تاریخ تحول پیشهورز به معمار تحصیلکرده (آرشیتکت) مطالعه کرد. به معماران جدید استادکار یا پیشهورز نمیگویند.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
master builder
1
کسی که در یکی از پیشههای ساختمانی، مانند گچکاری یا کاشیکاری، به مرتبهی استادی رسیده باشد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
اصطلاح استادکار معمولاً دربارهی عوامل معماری سنّتی بهکار میرود.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
craftsman
1
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
افزارمند
مترادف است با
فا
کارگر ماهر
مترادف است با
فا
پیشهورز
مترادف است با
فا
سبک استادکاری