واژگار

base

انگلیسی
"bottom of anything considered as its support, foundation, pedestal," early 14c., from Old French bas "depth" (12c.), from Latin basis "foundation," from Greek basis "a stepping, a step, that on which one steps or stands, pedestal," from bainein "to go, walk, step," from PIE root *gwa- "to go, come."

base1

بخش زیرین ستون با قطری بیشتر از میله‌ستون و مشتمل بر ابزارهای محدب و مقعر که بر روی پاسنگ (plinth) قرار می‌گیرد.
«فرهنگ مرزبان - معروف»
«معجم احمد محمد عيسي»
«معجم عفيف البهنسي»
همچنین بنگرید بهen plinth

base2

«فرهنگ مرزبان - معروف»

base3

قاعده در هندسه
«فرهنگ مرزبان - معروف»
قاعده در هندسه
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»

base4

«فرهنگ مرزبان - معروف»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»

base5

«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»

base6

«فرهنگ مرزبان - معروف»