واژگار

decoration

انگلیسی
Meaning "that which decorates" is from 1670s. As "a badge or medal worn as a mark of honor" (often in plural, decorations), also "the conferring of a badge or medal of honor," by 1816. In U.S.

decoration2

«فرهنگ مرزبان - معروف»
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

decoration1

«فرهنگ مرزبان - معروف»
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«معجم احمد محمد عيسي»
«معجم عاصم محمد رزق»
مترادف است باen decorative work
مترادف است باen ornament
همچنین بنگرید بهen ornamentation1

decoration3

عمل آراستن مکان‌ها و اشیا با انواع آرایه‌ها و آذین‌ها و مسیر و فنون مربوط به این عمل
تزیین اصطلاحی فراگیر است و آرایه‌گری و نیز آذین کردن اشیا با اقسام مواد و بر انواع محمل‌ها را شامل می‌شود.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen decorating
مترادف است باen adornment1
مترادف است باen ornamentation1
مترادف است باen adornment2

decoration4

هر چیزی که به قصد آراستن مکان یا کاروند هنری بدان افزوده باشند؛ اعم از اینکه به آن کاروند چسبیده و نامنقول باشد (آذین) یا از آن منفک و منقول باشد (زینت)
آرایه بر دو نوع است: یکی آرایه‌ی نامنقول و چسبیده به بنا، که به آن آذین می‌گوییم (مانند نقوش کاشی‌کاری و گچ‌بری و دیوارنگاره)؛ دیگری آرایه‌ی منفک از بنا، که به آن زینت می‌گوییم (مانند تابلوی نقاشی و اثاث زینتی)
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»

decoration5

آرایه‌ای که از بنا منفک باشد و بتوان آن را جابه‌جا کرد؛ از قبیل تابلوی نقاشی و اثاث زینتی
آرایه بر دو نوع است: یکی آرایه‌ی نامنقول و چسبیده به بنا، که به آن آذین می‌گوییم، مانند نقوش کاشی‌کاری و گچ‌بری و دیوارنگاره؛ دیگری آرایه‌ی منفک از بنا، که به آن زینت می‌گوییم، مانند تابلوی نقاشی و اثاث زینتی.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
مترادف است باen decorative work

decoration6

مترادف است باen adornment1
مترادف است باen ornamentation1
مترادف است باen ornament