واژگار

cushion

انگلیسی

cushion2

عضو افقی بالای سرستون ایونیایی که دو طوماری جانبی را به هم متصل می‌سازد و بر جا می‌دارد.
«فرهنگ مرزبان - معروف»
مترادف است باen coussinet2

cushion1

عضو زبرین پایه، ستون یا مجرّدی که تکیه‌گاه رج اول قوس یا نخستین قطاع قوس قرار گیرد.
«فرهنگ مرزبان - معروف»
«معجم احمد محمد عيسي»
مترادف است باen coussinet1

cushion3

هر عضو چوبی، سنگی، فلزی یا بتنی که به طور افقی بر بالای پایه یا ستونی نصب شود تا بر سطح اتکای عضو فوقانی‌تر بیفزاید و بار ساختمانی را بیشتر توزیع کند.
«فرهنگ مرزبان - معروف»