واژگار

esplanade

انگلیسی

esplanade1

«فرهنگ مرزبان - معروف»
گذرگاهی صاف و پهن و معمولاً درخت‌دار و مفروش برای گردش پیاده یا سواره
گردش‌راه‌ها را معمولاً در سواحل یا در پیرامون مجتمع‌های بزرگ شهری می‌سازند
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«معجم احمد محمد عيسي»

esplanade2

فضایی خالی به منظور جدا کردن ارگ یا قلعه و مانند آن از بقیه‌ی شهر بنا بر ملاحظات امنیتی
دور تا دور ارگ پیرادژی بود که آن را از بناها و خانه‌های اطراف جدا می‌کرد.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»