واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
پیشطرح
فارسی
{ معادل }
en
esquisse
1
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
pensiero
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
sketch
طرح مقدّماتی برای اجرای اثر نهایی، یا طرح و نقشی آزمایشی
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
draft
1
نقشهی اولیه، و قابل تجدید نظر، که ممکن است در هریک از مراحل طراحی تهیه شود
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
فرق پیشطرح با مسوّده این است که پیشطرح مقیاسدار و کمابیش فنی است؛ اما مسوّده را معمولاً با دست آزاد میکشند و برای پروردن ایدههای طراحی است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
sketch
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
طرح خیالی
مترادف است با
فا
نقشهی تقریبی