واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
بارانداز
فارسی
{ معادل }
en
jettie
1
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
loading bay
سکویی برای تخلیهی بار از وسیلهی نقلیه یا ستور
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
بیشتر کاروانسراها در وسط صحنشان بارانداز دارند. تعبیهی بارانداز در پایانههای اتوبوس بینشهری تخلیهی بار مسافران را آسانتر میکند.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
فا
اسکله