واژگار

متصنّع

فارسی
متصنّع (در هنرهای تجسّمی، موسیقی، ادبیات)
«فرهنگ مرزبان - معروف»
متصنّع (در توصیف مذمّت‌آمیز هر اثر هنری)
«فرهنگ مرزبان - معروف»
مرصّع (در ادبیات)
«فرهنگ مرزبان - معروف»
مترادف است بافا پُرزینت
مترادف است بافا متکلّف
مترادف است بافا مرصّع