واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
راهرو
فارسی
{ معادل }
en
hallway
1
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
passageway
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
traverse
1
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
hallway
1
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
corridor
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
hall
4
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
در بیشتر خانههای اعیانی دورهی پهلوی اول، راهرو در وسط و اتاقها در طرفین و انتهای آن قرار دارد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
walk
5
گذرگاه سرپوشیده برای عبور پیادگان، بهویژه در داخل ساختمان
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
راهروها در ساختمان بیمارستان باید طوری باشد که موجب سرگردانی بیماران و مراجعان نشود.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
gallery
8
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
aisle
1
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ معادل }
en
corridor
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ معادل }
en
gallery
8
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ معادل }
en
passage
1
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
دهلیز
۲
مترادف است با
فا
دالان باریک
مترادف است با
فا
سرسرای دراز
مترادف است با
فا
راهه
مترادف است با
فا
راهروِ جانبی صحن
مترادف است با
فا
سرسرا
۱
مترادف است با
فا
دالان
مترادف است با
فا
غُلامگَردش
۲
مترادف است با
فا
معبر
مترادف است با
فا
نقب اصلی
مترادف است با
فا
گذرگاه
مترادف است با
فا
راه عبور
مترادف است با
فا
راه