واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
کرسی
فارسی
کرسی
۲
اسم
{ معادل }
en
base line
1
خط مستقیم افقی که خطاط در نظر میگیرد تا حروف نوشتنیاش را بر روی آن بنشاند
«فرهنگ مرزبان - معروف»
کرسی
۱
{ معادل }
en
platform
1
سکویی که بنا بر روی آن قرار میگیرد
«واژهنامهی معماری جهان اسلام»