واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
marketplace
انگلیسی
marketplace
3
noun
{ معادل }
فا
میدان
۱
زمین یا محوطهای وسیع که در اطراف آن کالا، بهویژه میوه و ترهبار، میفروشند
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
میدان مالفروشها و میدان ترهبار نمونههایی از این نوع میدان است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
marketplace
1
noun
{ روابط }
مترادف است با
en
market sqaure
مترادف است با
en
market
1
market place
1
{ معادل }
فا
بازار
۲
محل برپایی بازار
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
بازار معمولاً در مرکز آبادی قرار دارد و ممکن است سرپوشیده یا روباز، با معماری ثابت و دائم، یا سبک و موقت باشد. فرق بازار (۱) و بازار (۲) این است که بازار (۱) به رویداد گرد آمدن برای خریدوفروخت دلالت میکند و بازار (۲) به محل وقوع آن رویداد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
en
market square
1
مترادف است با
en
market square
2
marketplace
2
noun
{ معادل }
فا
بازارگاه
مکان موقت یا دائم برای دادوستد، به ویژه کالاهای محلی، در فضای باز، معمولاً با معماری سبک یا خودرُو
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
بازارچۀ خوداشتغالی لالهی تهران نمونهی بازارگاه است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
market place
2
{ معادل }
فا
بازارگاه
نوعی از بازار (۲)، که فضایی است باز در گشادگی خیابان یا در مرکز روستا، محله، یا شهر که در آن خیمهها و دکههایی برای خریدوفروخت برپا میکنند
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
برخی از بازارگاهها موقت و برخی از آنها دائمی است؛ اما معماری آنها معمولاً سبک است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
en
market square
1
مترادف است با
en
market square
2