واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
لنگه
فارسی
{ معادل }
en
haunch
1
en
hanche
1
de
gewölbeschenkel
1
ع
کتف العقد
۱
یک نیمه از دو نیمهی متقارن قوس یا چفته که در میان رأس (apex) و پاکار قرار دارد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
در معماری ایرانی، نام بسیاری از قوسها از تعداد کمانهای هر لنگهی آنها گرفته شده است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۱»
{ معادل }
en
wing
2
در درهای دوقسمتی، یا درهای چرخان، هر قسمت از دو قسمت اصلی در
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
در معماری سنتی ایران، بیشتر درها دو لنگه دارد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»