واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
کارگاه
فارسی
کارگاه
۲
اسم
{ معادل }
en
shop
3
اتاق یا تالاری در مدرسه که در آن ساختن یا تعمیر چیزهایی را میآموزند
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
بخش مهمی از هنرستانهای فنی به کارگاه اختصاص دارد.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
کارگاه
۱
اسم
{ معادل }
en
workshop
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
shop
2
بنایی که در آن چیزی را میسازند یا تعمیر میکنند
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
امروزه نشانهی آغاز محدودهی شهرها در ایران تعمیرگاههای خودرو و کارگاههای تأسیسات در مدخل شهر است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
bay
10
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
تعمیرگاه