واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
عنصر
فارسی
عنصر
۱
{ معادل }
en
member
2
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
element
1
کوچکترین جزو سازندهی بنا، محوطه، سامان، یا شهر
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
عنصر بسته به مقیاس و حوزهی سخن دربارهی معماری تفاوت میکند. گاهی منظور از عنصر یکی از اجزای انگارهی طرح است، گاهی منظور یکی از اجزای ساختمان یا تزیینات و … است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
element
2
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
عضو
مترادف است با
فا
جزء
۱
عنصر
۲
{ معادل }
en
element
1
عنصر (در شیمی)
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ روابط }
مترادف است با
فا
جزء
۲