واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
passage
انگلیسی
passage
3
{ معادل }
فا
گذرگاه آهنگ
گذرگاه آهنگ در موسیقی
«فرهنگ مرزبان - معروف»
passage
1
noun
{ معادل }
فا
گذرگاه سرپوشیده
گذرگاه سرپوشیده در معماری
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
فا
معبر
فا
گُذَر
جای عبور
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
پل طبیعت معبری است که بوستانهای دو سوی بزرگراه مدرس را به هم مرتبط میکند.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
ع
ممر
«معجم احمد محمد عيسي»
{ معادل }
فا
راهرو
فا
گذرگاه
فا
راه عبور
فا
راه
فا
دالان
فا
سرسرا
۱
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ تصاویر }
{ روابط }
مترادف است با
en
path
1
مترادف است با
en
passageway
passage
2
noun
{ معادل }
فا
بازارچه
فا
پاساژ
معبری باریک، در رو یا زیر زمین، با یک یا چند مدخل، در یک یا چند طبقه، که در یک یا دو سوی آن دکان یا فروشگاه است
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
معمولاً به بازارچههای مدرن «پاساژ» میگویند.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
فا
تیمچه
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»
{ تصاویر }
passage
4
{ معادل }
فا
گذرگاه رنگ
فا
آمیزشگاه رنگ
در نقّاشی محلّ گذر تدریجی از رنگمایهای به رنگمایهی دیگر و یا آمیزش آن دو رنگمایه با هم
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ تصاویر }
passage
5
{ معادل }
فا
قطعهی برگزیده
قطعهی برگزیده در ادبیات و موسیقی
«فرهنگ مرزبان - معروف»