واژگار

piscina

انگلیسی

piscina1

حوضچه‌ی آب متبرّک در کلیسا برای شستن جام شرابی که در عشای ربّانی به کار رفته است.
«فرهنگ مرزبان - معروف»
در کلیسا، سنگاب یا طاقچه‌ای سنگاب‌دار با سوراخ آب‌رو در کف آن برای شستن ظروف مقدس یا غسل تعمید
حوضچه‌ی تطهیر معمولاً در نزدیکی جامه‌خانه و در جانب جنوبی مذبح، قرار می‌گیرد؛ و سوراخی در کف آن است که آب غسل از آنجا به خاک (و نه شبکه‌ی فاضلاب) منتقل می‌شود.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
«واژه‌نامۀ راه و ساختمان و معماری»
مترادف است باen sacrarium4
مترادف است باen sacrarium1
مترادف است باen lavacrum
همچنین بنگرید بهen lavabo1
همچنین بنگرید بهen lavabo2
همچنین بنگرید بهen piscina2

piscina2

در معماری رومی، حوضی کم‌عمق و تزیینی و، در مواردی، دارای ماهی
آب‌نمای رومی بیشتر جنبه‌ی زیبایی و زینت دارد.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
همچنین بنگرید بهen stoup
همچنین بنگرید بهen piscina1

piscina3

«فرهنگ مرزبان - معروف»
۱. در معماری رومی و قرون وسطایی، خزینه‌ای وسیع و کم‌عمق برای استحمام ۲. در معماری رومی و قرون وسطایی، حوض یا برکه‌ای مصنوع برای نوشانیدنِ ستور
۱. نمونه‌ای برجسته از برکه‌ی رومی برکه‌ی میرابیلیس (Piscina Mirabilis) در ناپل ایتالیاست. ۲. رومیان در میدان‌های برخی از شهرها برکه‌هایی برای نوشانیدن ستور می‌ساختند.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»