fluted volume_up
انگلیسی
"grooved, furrowed, ornamented," 1610s, past-participle adjective from flute (v.).
fluted1
آذینی روی قلمهی ستون به صورت شیاری با مقطع نیمدایره یا نیمبیضی
«واژهنامهی معماری جهان اسلام»
fluted2
«واژهنامۀ راه و ساختمان و معماری»