واژگار

پیاده‌روِ برجسته

فارسی
گذرگاهی مخصوص پیادگان که کف آن از اطراف بلندتر باشد و از میان تأسیسات صنعتی، گیاهان، و مانند اینها بگذرد
پالایشگاه کهنه را به موزه تبدیل کرده بودند؛ پیاده‌رو برجسته‌ای از میان آن می‌گذشت و تماشای تأسیسات آن را ممکن می‌کرد.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
گذرگاهی مخصوص پیادگان که کف آن از اطراف بلندتر باشد و از میان تأسیسات صنعتی، گیاهان، و مانند اینها بگذرد
پالایشگاه کهنه را به موزه تبدیل کرده بودند؛ پیاده‌رو برجسته‌ای از میان آن می‌گذشت و تماشای تأسیسات آن را ممکن می‌کرد.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»
گذرگاهی مخصوص پیادگان که کف آن از اطراف بلندتر باشد و از میان تأسیسات صنعتی، گیاهان، و مانند اینها بگذرد
پالایشگاه کهنه را به موزه تبدیل کرده بودند؛ پیاده‌رو برجسته‌ای از میان آن می‌گذشت و تماشای تأسیسات آن را ممکن می‌کرد.
«کارگروه واژه‌گزینی نوروزگان ۲»