واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
میانسرادار
فارسی
{ معادل }
en
court
5
[صفت] بنایی که میانسرا داشته باشد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
کثرت بناهای میانسرادارْ ویژگی بارز بیشتر شهرهای تاریخی جهان اسلام است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
courtyard
5
[صفت] بنایی که میانسرا داشته باشد
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
کثرت بناهای میانسرادارْ ویژگی بارز بیشتر شهرهای تاریخی جهان اسلام است.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»