واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
اقامتگاه
فارسی
{ معادل }
en
housing
2
مکان اقامت
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
ناچار شدم یک ماه پیش از شروع سال تحصیلی به شیراز بروم تا دنبال اقامتگاه بگردم.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ معادل }
en
dwelling
2
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»