منزلی که در آن، گروهی که با هم پیوندی معین دارند، مثلاً گروهی از دانشجویان یا اعضای انجمنهای دینی، با هم سکونت میکنند
”خانه به این معنی معمولاً در ترکیبی اضافی بهکار میرود، مانند خانهی بانوان، خانهی دانشجویان، خانهی راهبگان، خانهی سالمندان؛ وگاهی بهصورت مقلوب، مانند سربازخانه.“
نوعی از منزل و واحد سکونت، بهویژه برای سکونت خانواده، بهنحوی که بنای آن حاوی بیش از یک یا دو واحد سکونت نباشد
”در خانه، علاوه بر داشتن حیاط، پیوند ساکنان با زمین بسیار مهم است. از همینروست که حتی پارمانهای حیاطدار، که حیاط آنها در طبقات بالا یا بر بام است، خانه شمرده نمیشود.“
بنایی ویژهی مؤسسهای برای عرضهی خدمات به صنف یا اهل حرفهای معین؛ و نیز بنایی که به کاری معین اختصاص یافته باشد که نیازمند سکون و آرامش باشد
”خانهی معلم مؤسسهای است حاوی خدمات باشگاهی و اقامتگاهی به معلمان؛ خانهی سینما و خانهی موسیقی خدماتی به اهل حرفههای سینما و موسیقی میدهد و متکفل امور صنفی مربوط به این دو است؛ خانهی عبادت تعبیری دیگر از معبد است، یعنی بنایی که به عبادت و نیایش اختصاص دارد.“