house

مثالِ کاربرد واژه در جمله:”خانه‌ی معلم مؤسسه‌ای است حاوی خدمات باشگاهی و اقامتگاهی به معلمان؛ خانه‌ی سینما و خانه‌ی موسیقی خدماتی به اهل حرفه‌های سینما و موسیقی می‌دهد و متکفل امور صنفی مربوط به این دو است؛ خانه‌ی عبادت تعبیری دیگر از معبد است، یعنی بنایی که به عبادت و نیایش اختصاص دارد.“

مثالِ کاربرد واژه در جمله:”در خانه، علاوه بر داشتن حیاط، پیوند ساکنان با زمین بسیار مهم است. از همین‌روست که حتی پارمان‌های حیاط‌دار، که حیاط آنها در طبقات بالا یا بر بام است، خانه شمرده نمی‌شود.“

مثالِ کاربرد واژه در جمله:”خانه به این معنی معمولاً در ترکیبی اضافی به‌کار می‌رود، مانند خانه‌ی بانوان، خانه‌ی دانشجویان، خانه‌ی راهبگان، خانه‌ی سالمندان؛ وگاهی به‌صورت مقلوب، مانند سربازخانه.“

مثالِ کاربرد واژه در جمله:”دریغ است ایران که ویران شود/ کنام پلنگان و شیران شود“

مثالِ کاربرد واژه در جمله:”قهوه‌خانه محل عرضه‌ی قهوه و خدماتی مانند آن است؛ چاپ‌خانه محل استقرار دستگاه‌های چاپ و عرضه‌ی خدمات چاپ؛ و قورخانه محل ساختن سلاح و نگهداری آن.“

مثالِ کاربرد واژه در جمله:”تعداد تفننگاه‌های تهران به‌نسبت جمعیت آن بسیار کم است.“

مثالِ کاربرد واژه در جمله:”بنگاه املاک و بنگاه مسافربری از انواع متداول بنگاه است.“

مثالِ کاربرد واژه در جمله:”مجلس سنا از آثار مهم معماری معاصر ایران است.“