واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
پناهگاه
فارسی
{ معادل }
en
shelter
«فرهنگ مرزبان - معروف»
{ معادل }
en
sanctuary
5
مکانی که از خطر یا سختیای بدان پناه ببرند
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
The government offered sanctuary to the refugees. دولت پناهگاهی در اختیار پناهندگان گذاشت. There was a sanctuary of political refugees behind the hospital. در پشت بیمارستان، پناهگاهی برای پناهندگان سیاسی قرار داشت.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
فا
مَسکن