واژگار
جستجوی واژه
همه
فا
ع
en
it
fr
de
es
garth
انگلیسی
garth
2
{ معادل }
فا
حیاط
زمینی باز در کنار، در میان، یا محیط بر یک یا چند بنا
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
حیاط اطراف بیمارستان موجب میشود بنای بیمارستان از شلوغی خیابانهای اطراف در امان بماند.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
en
yard
1
garth
1
{ معادل }
فا
میانسرای دیر
در دیر، میانسرایی معمولاً دارای رواق و باغچه
مثالِ کاربرد واژه در جمله:
”
میانسرای دیر فضایی گشاده، و معمولاً سبز، برای گردش راهبان مقیم آنجاست.
“
«کارگروه واژهگزینی نوروزگان ۲»
{ روابط }
مترادف است با
en
cloister garth